Car Detailing & Home Cleaning

Car Detailing & Home Cleaning
ReflectionPerfection

۱۳۹۰ تیر ۲۶, یکشنبه

رادیو فردا: زنان پناه‌جوي ايراني در تركيه

آيدا سعادت، فعال مسائل زنان كه مدت هاست در شهر نيده تركيه در انتظار تعيين سرنوشت خود است، مي گويد: زنان كه با دشواري راه آشنايي ندارند پس از عبور و رسيدن به تركيه روحيه اي بسيار ويران و متزلزلي پيدا مي كنند. به گفته او اندك شماري از زنان نيز از پيش مي دانند چه وضعيتي در پيش رو دارند.

اميد به آينده؟

مريم صبري، دختر جواني كه مي گويد در بازداشتگاهي در تهران مورد تجاوز قرار گرفته است سخن از وضعيت دشوار خود در تركيه مي راند: «به محض اينكه به تركيه رسيدم، فرداي همان روز، رفتم سازمان ملل و برگه دادم و يك پيش مصاحبه گرفتم. بعد از يك ماه تا چهل روز بعد هم مصاحبه اصلي من انجام شد.»
من اين را شنيده ام كه گويا درخواست پناهندگي‌ات رد شده بود و سازمان ملل مداركي را كه داده بودي، نپذيرفته بود.

اعلام كردند كه يك سري سند از ايران در مورد من آمده، حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ صفحه. سند سازي براي من از ايران آمده بود. سازمان ملل با پرونده من مخالفت كرد. بعد سفارت آمريكا پيگير قضيه شد و به خاطر فشارهايي كه آوردند، پرونده مرا دوباره بررسي كردند.
اين ۴۰۰ تا ۵۰۰ صفحه را چه كسي براي آنها فرستاده بود؟

از ايران آمده بود.
آيا پرونده قضايي در ايران داشتي؟

پرونده قضايي نداشتم. ولي در رابطه با پرونده سياسي زمان دانشجويي ام بله. چون اخراجي دانشگاه بودم، روي برگه من مهر سياسي خورده بود.

مريم صبري سپس شرح مي دهد كه چگونه در تركيه مورد حمله دو تن ناشناس قرار گرفته و آنها تلفن همراه و مدارك او را با خود برده اند. او سپس در پاسخ به اين پرسش كه آينده را چگونه تصور مي كند، مي گويد: «زياد اميدوار به آينده نيستم. نصف عمر آدم كه دارد اينجا هدر مي شود بعد مي رسي به كشور سوم. زبان بلد نيستي. تازه مي خواهي عين يك بچه نوزاد كه توي يك پارك ولش مي كنند مي گويند پاشو راه برو، حرف بزن و كارهايت را خودت بكن، شروع كني. مطمئناً خيلي سخت است.»

پرونده‌هاي اجتماعي

تنها زنان سياسي و زندان رفته نيستند كه به كشورهايي چون تركيه پناهنده مي شوند. زناني كه پرونده هاي اجتماعي دارند نيز ماه ها است در پيچ و خم اداري دفتر امور پناهندگان سازمان ملل در تركيه گرفتار شده اند. هنگامه و رودابه دو زن دگرباش اند كه در يكي از شهرهاي تركيه پاي صحبت آنها نشستيم.
چند وقت است اينجايي؟

نزديك به ۱۱ ماه.
چرا از ايران آمدي بيرون؟

به خاطر هوموسكسوئل بودن، مجبور شدم از ايران بيايم بيرون.
چه مشكلي پيش آمد. چطوري فهميدند؟

كلاسي كه مي رفتم دو تا بازرس آمده بود روز امتحان، مرا با دوست دخترم گرفتند و ديدند و شكايت رسمي كردند و خودشان امضا كردند و مجبور شدم بزنم بيرون. چون شاكي خصوصي داشت، كار به جاهاي باريك داشت مي كشيد.
فكر مي كني اگر آنجا مي ماندي و حكم برايت مي بريدند، چقدر زنداني مي شدي؟

قضيه من چيزي فراتر از زنداني شدن بود. چون هم شاهد داشتم و هم اينكه دو بازرسي كه آنجا بودند و مدير آنجا كساني بودند كه تاييد كرده بودند. زماني كه شاهد داري بيش از دو تا، ۹۹ درصد  براي امثال ماها حكم اعدام است.
تا به حال كسي را در ايران به اين جرم اعدام كرده اند؟

چند سال پيش دو تا دختر را چون صاحبخانه شان بود و در جريان بود هر دوشان را اعدام كردند.
الان وضعيتت چطور است؟

الان منتظر جواب هستم و مصاحبه شده ام ولي متاسفانه جواب ها را يك مقدار دير مي دهند. اين بلاتكليفي و نگراني آدم را خيلي اذيت مي كند. به اضافه اينكه ثانيه هايي كه از دست مي رود عمر آدم است.

رودابه نيز پس از توضيح اينكه دو سالي است در تركيه به سر مي برد، مي گويد در جريان رسيدگي به پرونده اش توسط سازمان ملل رد شده است: «اينجا هم فرقي با ايران ندارد. فقط روسري سرت نمي كني. ولي فرهنگ همان فرهنگ است، همه چيز همان است. هيچ فرقي نمي كند. مردم اينجا هم ما را نمي پذيرند. اينجا هم اگر بخواهي با دختري بروي تماس برقرار كني، همان آش و همان كاسه كه توي ايران بود. فرقي نمي كند.»

رودابه سپس با اشاره به وضع دگرباشان در ايران و وضع دشوار زنان دگرباش در ايران كه در زندان مورد تجاوز مردان قرار گرفته اند، مي گويد اغلب آنها پس از رهايي از زندان دست به خودكشي زده اند.

ستيز براي بقا

آيدا سعادت، فعال اجتماعي با اشاره به سختي هاي زندگي پناهجويان به صورت عام مي گويد:‌ «اما زندگي پناهجويان زن به مراتب سخت تر است. جامعه تركيه يك جامعه سنتي محسوب مي شود. با همان محدوديت ها، همان نگرش هايي كه جوامع جهان سوم نسبت به وضعيت زنان دارند و زنان همچنان به عنوان جنس دوم تلقي مي شوند. هر چند كه ظاهر اين ماجرا يك رنگ و لعاب مدرن تري ممكن است به خودش بگيرد، اما خشونت هاي پنهان در جوامع سنتي مثل تركيه وجود دارد. براي يك پناهجو به شكل كلان مشكل كار، تامين هزينه، پيدا كردن سقفي براي زندگي، بحران بزرگي است. اما اين بحران براي زنان در جايي شكل جدي تر به خود مي گيرد كه خشونت هاي پنهان در آن جامعه كه زنان با فرهنگ و زبانش هم آشنا نيستند، مزيد بر علت مي شود. فشارهاي رواني ناشي از ترك وطن و عدم امنيت مزيد بر علت است بر مجموع فشارهايي كه زنان در دوران پناهجويي تحمل مي كنند.»

خانم سعادت سپس ضمن بررسي وضعيت زنان پناهجوي ايران در تركيه مي افزايد: «پيدا كردن كار براي زنان سخت تر است. چون در تركيه پناهجويان اجازه كار رسمي ندارند، مجبورند به بازار كار سياه پناه ببرند. در مواردي خشونت هاي جنسي از سوي كارفرما مشاهده شده. يك مورد خاص را سراغ دارم. دختر ۱۵ ساله اي در يكي از شهرهاي كوچك تركيه مشغول به كار در يك رستوران و كافي شاپ به عنوان گارسن بود براي تامين هزينه هاي زندگي و كمك به مادر و پدر بيمارش. به خاطر تهديد جنسي كه از طرف كارفرما مواجه شد، كارش را از دست داد. زن پناهجويي كه يكي دو ماه پيش به تركيه آمده بود، در بدو ورود به تركيه با دو نفر آشنا مي شود و آنها پيشنهاد مي كنند كه به شكل موقت برود با آنها زندگي كند. اما پس از چند روز با خشونت هاي جدي از طرف ميزبانانش مواجه مي شود و تهديدها و ضرب و شتم ها تا جايي ادامه پيدا مي كند كه اين زن مجبور مي شود از اين ميزبانان به ظاهر مهربان كه خودشان هم پناهجو بودند، به پليس تركيه شكايت كند. در اين ميان مبلغ زيادي پول هم از اين زن به عنوان هزينه هاي زندگي اخاذي مي شود. اينها نمونه هايي ازوضعيت زنان پناهجو در تركيه است.»

خانم سعادت با اشاره به وضعيت «ستيز براي بقا» در ميان پناهجويان و اينكه به واسطه موقعيت هاي برتري كه مردها در جامعه سنتي دارند زنان فرصت هاي كمتري دارند، نتيجه مي گيرد كه زنان براي به دست آوردن فرصت ها و امنيت بيشتر مجبورند چالش هاي بسياري را تحمل كنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر